یادداشت هفته
تازه های سایت بوطیقا:
داستان ترجمه: مورخ سرسخت
داستان افغانستان: پِشَکهایی که آدم میشوند
تازه های سایت بوطیقا:
داستان ترجمه: مورخ سرسخت
داستان افغانستان: پِشَکهایی که آدم میشوند
نویسنده: مصطفی اباصلتی
" آقای دکتر ! ای خانوم مو خوب مره ؟ اصن ای چش رفته ؟ "
" وضعیتش الان چندان خوب نیست ... دیر آودریش ! قندش بالاست دیگه ، چند بار برات بگم ؟ "
" مو نمدنستم بخدا ! " صورت آفتاب سوخته اش را رو به آسمان کرد و چیزی گفت .
" بعد از خدا دکتر جان .... ای دست مو امانته ! مدنی ؟ ای ره به تو مسپورم . "
تازه های سایت بوطیقا:
گفت و گو: جان آپدایک
مباحث کاربردی: بیست جمله از آندره ژید
نویسنده: ایمان رجبی
نور از پنجرهی شمالی میافتاد توی سالن سنگکاری شدهی دادگاه خانواده و همین طور سایهها را میخورد و جلو میرفت. کنار شعبهی 207، چهار نفر روی نیمکت قهوهای نشسته بودند. آقا و خانم شایسته به نوبت به طرف هم نگاه میکردند و تا نزدیک بود که چشم در چشم شوند، صورتهایشان را میچرخاندند. زوج دیگر اما تا نگاهشان به هم میرسید، زیر لب غر و لند میکردند. چهارمین باری که صورت آقای شایسته از روی چهرهی همسرش برمیگشت، هوش و حواسش رفت به کار زن و شوهر کناری.
جلسات در فصل پاییز رأس ساعت 4:30 عصر برگزار خواهد شد.
تازه های سایت بوطیقا: نظریه و نگرش: راز داستان / هادی نوری
فیلم ماه: "دیوانه از قفس پرید" (One Flew Over the Cuckoo's Nest). فیلمی آمریکایی به کارگردانی میلوش فورمن است که درسال ۱۹۷۵ بر اساس رمانی به همین نام نوشته کن کیسی ساخته شدهاست. این فیلم یکی از ۱۰ فیلم برتر میراث سینما است.
نویسنده: محمدرضا امانی
نزدیک به بیست سال است که همیشه زودتر از ملیحه می رسم خانه. تا بروم توی حمام و سر و صورتم را که از خونِ توی کشتارگاهِ یک غربی چرب و سیاه شده را بشویم و بنشینم به تماشای اخبار، ملیحه هم از مدرسه می رسد. دبیر ادبیات فارسی دبیرستان است و به احتمال زیاد تا سال آینده خودش را بازنشسته کند. معمولاهمان اواسط اخبار سر می رسد. تا همین چند سال پیش که می توانست کفشهایی با پاشنه های کوتاه بپوشد، از ته راهرو آمدن اش را می فهمیدم. اما این روزها که به خاطر ورم زانوهاش باید از این کفشهای طبی پایش کند حتی تا پشت در هم ملتفت آمدن اش نمی شوم.
مجموعه داستان "کجا ممکن است پیدایش کنم" از هاروکی موراکامی برای فصل پاییز 92 تهیه شود.
روایت فیلم: نگاهی به فیلم شکار - توماس وینتربرگ
نقد و بررسی: حادثه محرک کافکایی
گفت و گو: جان چیور، سلطان داستانسرایی
داستان حرفهای هفته: ادامه مطلب...
نویسنده: زهرا زارعی
صدای شلیک قطع نمیشد. به سمت چپ پیچید و رفت توی جادهی هموار. با اینکه باد گرم به داخل جیپ میآمد اما عرق سرد از روی پیشانیشان به اطراف پاشیده میشد. جیپ با سرعت از روی سنگها میپرید و خارها و شنها را از شیشهی شکسته میداد تو. آنقدر رفت تا زیر درخت چناری رسید. پرید بیرون و چاقوی کمریاش را درآورد. بچهها هول شدند و توی صندلی، بیشتر فرو رفتند. زن روبندش را بالا کشید و...